مجمع جهانی اقتصاد، سازمانی غیردولتی است که در سال ۱۹۷۱ میلادی به ابتکار یک اقتصاددان آلمانی تبار در ژنو پایهگذاری شده است….
از آن زمان تا امروز گردهماییهای سالانه این مجمع در دهکده زیبای داووس واقع در منطقه کوهستانی شرق سوییس برگزار میشود.
در نشستهای سالانه این مجمع طیف گوناگونی از مهمانان شرکت دارند؛ از صاحبان صنایع بزرگ جهانی گرفته تا سیاستمداران و نخبگان دانشگاهی. همین تنوع قابل توجه شرکتکنندگان موجب شده تا گفتگوهای سالانه آن فارغ از فضای مرسوم دیپلماتیک و محدودیتهای موجود شکل بگیرد. به هر حال همانطور که از نام مجمع برمیآید، اغلب بحثهای آن حول موضوع اقتصاد میگردد. با وجود این در نشست منطقهای مجمع در سال ۲۰۰۷ میلادی این اصل زیرپا گذاشته شد. در این سال مجمع جهانی اقتصاد با موضوعی کم و بیش غیراقتصادی آغاز به کار کرد. این نشست با همکاری گسترده سازمان جهانی بهداشت برگزار شد و همانطور که از ظواهر امر برمیآید دغدغههای بهداشتی از موضوعات اصلی آن بود. در نگاه اول شاید نتوان به سادگی وجه اشتراکی میان سازمان جهانی بهداشت و سازمان جهانی اقتصاد یافت اما وقتی پای نیروی انسانی توانمند به عنوان «بزرگترین سرمایه صنایع بزرگ» به میان میآید، کم و بیش میتوان حدس زد که این وجه اشتراک از کجا پیدا میشود. همانطور که شما نیز حدس زدهاید «سلامت کارکنان در محیط کار» همان وجه اشتراک مهم بود. جایی که کار و تجارت و صنعت با موضوعی مهم و حیاتی به نام «سلامت» گره میخورد. اما برگردیم به نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۷ میلادی. در این نشست موضوع «پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر در محیط کار» آن هم از راه اصلاح تغذیه و افزایش فعالیت فیزیکی به بحث داغ جلسات تبدیل شد. در سه سال گذشته بسیاری از صنایع بزرگ بینالمللی راهکارهای گوناگونی را برای تحقق بخشیدن این هدف به کار بستهاند. در برخی کشورها نیز مجالس قانونگذاری دست بهکار شدهاند و قوانینی را برای افزایش فعالیتهای فیزیکی در میان شهروندان خود به تصویب رساندهاند. آنچه در ادامه میآید، گزیدهای از گزارش نهایی اجلاس سال ۲۰۰۷ میلادی است. گزارشی که سازمان جهانی بهداشت منتشر کرده است.
چـرا غیـرواگـیـر؟
سالیان دراز بیماریهایی همچون طاعون، وبا و آبله از دغدغههای اصلی تمامی دستاندرکاران بهداشتی جهان به شمار میآمدند. همهگیری هر کدام از این بیماریها میتوانست یک تنه یک قاره را فلج کند.
خوشبختانه در روزگار ما دیگر بیماریهای واگیردار آنچنان هراسی را در دلها ایجاد نمیکند. اما جهان با تصویر تازهای از بیماریها روبهرو شده است. بیماریهایی که یک پای ابتلا به آنها خود آدمها هستند. سالهاست که کارشناسان بهداشتی از خطر همهگیری بیماریهایی خبر میدهند که زندگی صنعتی در ایجاد و افزایش شیوع آنها نقش تعیینکنندهای دارد. در حقیقت قرنی که پیش روی ماست صحنه جنگ نفسگیر آدمها با ۵ بیماری غیرواگیر خواهد بود. بیماریهای قلبی، سکته، سرطان، دیابت و بیماریهای مزمن تنفسی مهمترین بیماریهای غیرواگیرداری هستند که آرامآرام دامنه خسارتهای آنها آشکار میشود:
طبق آمارها در سال ۲۰۰۵ میلادی بیماریهای غیرواگیر ۶۰ درصد از آمار مرگ و میر جهانی را به خود اختصاص دادند. به عبارت دیگر ۳۵ میلیون نفر در یک سال بر اثر این بیماریها جان باختهاند. در مقابل نتایج پژوهشهای معتبر از تاثیر معجزهآسای اصلاح الگوی زندگی در کاهش این بیماریها حکایت میکند. مثلا داشتن تنها ۳۰ دقیقه فعالیت فیزیکی در ۵ روز هفته شما را تا ۸۰ درصد در مقابل بیماریهایی همچون سکته، ناراحتیهای قلبی و دیابت نوع ۲ محافظت میکند. افزایش شیوع بیماریهای غیرواگیر، سازمان جهانی بهداشت را بر آن داشت تا پنجاه و هفتمین نشست رسمی خود در سال ۲۰۰۴ میلادی را به موضوع «رژیمغذایی، فعالیت فیزیکی و سلامتی» اختصاص دهد.
بار سنگین بیماریهای غیرواگیر نه تنها افراد و خانوادههای آنها را زمینگیر میکند، بلکه میتواند ساختارهای اقتصادی یک کشور را نیز با مشکلات جدی مواجه سازد. مثلا طبق تخمینهای سازمان جهانی بهداشت بیتوجهی چینیها به توصیههای آن سازمان موجب خواهد شد که در خلال سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ میلادی رشد اقتصادی این کشور نزدیک به ۵۵۸ میلیارد دلار برایشان آب بخورد.
این همان هزینهای است که چینیها برای دستکم گرفتن اقدامات پیشگیرانه در مقابل بیماریهای غیرواگیر باید بپردازند. این رقم برای انگلیسیها ۳۳ میلیارد و برای روسها ۳۰۳ میلیارد دلار خواهد بود. چنین هزینههای کمرشکنی هر کارفرمایی را لحظاتی به فکر فرو میبرد، به ویژه آنکه تقبل هزینههای درمانی کارکنان آرامآرام به یکی از وظایف پذیرفته شده صنایع و شرکتهای معتبر تبدیل شده است. علاوه بر این مبتلا شدن کارکنان صنایع به بیماریهای غیرواگیر همچون دیابت و بیماریهای ریوی معنایی به غیر از کاهش بهرهوری و افزایش مرخصیهای ناگزیر استعلاجی نخواهد داشت.چـرا محیـط کـار؟
همه ما مجبور به کار کردن هستیم. همه ما مجبوریم برای ادامه حرفه خود شرایط و ضوابط محیط کار خود را بپذیریم، بنابراین همه ما مجبوریم بخشی از اوقات خود را طبق ضوابط خاصی بگذرانیم. چنین اجباری در هیچ کجای دیگر از زندگیمان وجود ندارد. به این ترتیب محیط کار میتواند مثل یک شمشیر دو لبه عمل کند. از یک سو بسیاری از محیطهای کاری در بطن خود با خطراتی برای سلامتی افراد همراهاند و از سوی دیگر میتوانند به صورت بالقوه مکانی برای بهبود «اجباری» سبک زندگی در نظر گرفته شوند. بهبود اوضاع تغذیه و افزایش فعالیتهای فیزیکی در خلال ساعتهای کاری یکی از موثرترین و در عین حال کمحاشیهترین اقداماتی هستند که در سطح جامعه میتوان برای بهبود وضعیت سلامتی شهروندان به کار گرفت. و اما آیا میتوان روی برگشت اقتصادی ایجاد چنین تغییراتی هم حساب کرد؟ تا امروز باور عمومی بر این بوده است که صرف هزینههای اضافی برای اصلاح سبک زندگی و تغذیه در محیط کار تنها موجب ارتقاء کلاس اجتماعی و پرستیژ یک شرکت میشود. به عبارت دیگر باید سرمایههای هزینه شده را از دست رفته فرض کرد اما نتایج یک پژوهش معتبر در سال ۲۰۰۳ میلادی خط بطلانی بر این باور متداول کشیده است. این مطالعه به روشنی نشان داده که اجرای یک برنامه سلامتمحور در محیط کار میتواند در طول ۵/۳ سال با کاهش ۲۵ تا ۳۵ درصد ناتوانیها و غیبتهای استعلاجی همراه باشد. مطالعه دیگری سرمایهگذاری برای سلامت کارکنان را یکی از پرسودترین تجارتها برشمرده است. در این مطالعه تصادفی نشان داده شده که صرف ۴۳۰ دلار در سال برای اصلاح وضعیت تغذیه و افزایش فعالیت فیزیکی در محیط کار موجب صرفهجویی ۱۲۵ دلاری در مرخصیهای استعلاجی هر فرد و مجموعا ۳۰۵ دلاری کلیه شرکتکنندگان در پروژه شده است. نکته جالبتوجه این مطالعه آن بوده است که با ادامه پروژه در بازه زمانی طولانیتر سرانه هزینههای درمانی و غیبتهای استعلاجی کارکنان تا ۶۳۵ دلار کاهش یافته است.سلامـت حرفـهای میشـود
اولین بار در سال ۱۹۵۰ میلادی اتحادیه جهانی کارگران دست به دامان سازمان جهانی بهداشت شد تا به وضعیت کم و بیش فاجعهبار کارگران در کارخانهها و معادن آن روزها رسیدگی کند. نتیجه آن پیگیریها به تصویب ضوابطی انجامید که تا همین اواخر، یعنی سال ۱۹۹۵ میلادی مورد استناد قرار میگرفت. از سالهای اخیر «ارتقای سلامت در محیط کار» به یکی از دغدغههای اصلی سازمان جهانی بهداشت و سایر سازمانهای جهانی و منطقهای تبدیل شده است. در سال ۲۰۰۴ میلادی وقتی اصلاح رژیم غذایی و افزایش فعالیت فیزیکی به اولویتهای سازمان جهانی بهداشت تبدیل شدند، این سازمان حساب ویژهای را هم برای محیطهای کار باز کرد. مثلا در بیانیه سال ۲۰۰۴ میلادی آمده است: «کارفرمایان باید امکان انتخاب و تهیه غذای سالم را در محیط کار فراهم آورند و باید حامی و مشوق انجام فعالیتهای بدنی در محیط کار باشند.» سرانجام اجلاس مشترک سازمان جهانی بهداشت و مجمع جهانی اقتصاد در دالیان چین مهمترین اقدام جهانی را برای سر و سامان دادن به وضعیت بهداشتی محیطهای کاری رقم زد. در این اجلاس محیط کار به عنوان یکی از مناسبترین مکانها برای تغییر سبک زندگی معرفی شد.چگـونـه ادامـه دهـیـم؟
خیلی وقتها یک شروع خوب و توفانی الزاما تضمینی برای رسیدن به نتیجه دلخواه نخواهد بود. بسیاری از ما بعد از مدتی هیجان اولیه خود را برای ادامه یک برنامه از دست میدهیم. خیلیها هم با کوچکترین بحران اقتصادی در زندگی خود قید هر فعالیت به ظاهر غیراقتصادی را میزنند.
جالب اینجاست که در اغلب این موارد همچنان اعتقاد ما به مفید بودن آن برنامه یا فعالیت به قوت خود باقی است و با حسرت از قطع برنامه مورد علاقه خود صحبت میکنیم.
کارشناسان برنامه «افزایش تحرک بدنی» سازمان جهانی بهداشت برای این مشکل همیشگی هم راهحلهایی را در نظر گرفتهاند. به اعتقاد آنها یک «بهانه ساده» یا «مشوقی کوچک» میتواند تردیدها را برطرف کند و ما را دوباره به سوی برنامههای نشاطآور ورزشی هُل دهد.
کارشناسان سازمان جهانی بهداشت سه هدف اصلی را برای گنجاندن مشوقهای اقتصادی برنامههای افزایش تحرک بدنی در نظر گرفتهاند:
۱) ایجاد و تقویت انگیزه کارکنان برای ادامه برنامههای ورزشی
۲) افزایش شرکتکنندگان در برنامهها
۳) پیشگیری از ریزش کارکنانی که در برنامهها شرکت میکنند
و اما مشوقهای اقتصادی چه چیزهایی میتوانند باشند؟ شکی وجود ندارد که هر چهقدر مشوقهای جانبی پرارزشتر باشند، افراد بیشتری در برنامههای ورزشی شرکت میکنند. اما باید واقعیتهای موجود را هم در نظر داشت.
خیلی از شرکتها با اکراه بخشی از بودجه خود را صرف فراهم ساختن زیرساختهای ورزشی در محیط کاری خود میکنند، بنابراین نمیتوان انتظار داشت زیر بار جایزه دادن به کارمندان ورزشکار خود هم بروند.
به همین دلیل نحوه انتخاب مشوقهای جانبی باید با ظرافت و دقت بالایی انجام پذیرد. تجربه نشان داده است که اگر برنامهای در بلندمدت برای صنایع و شرکتها صرفه اقتصادی نداشته باشد، نهایتا با هزار و یک راه قانونی و فراقانونی از زیر آن شانه خالی میکنند.
سازمان جهانی بهداشت در یک مقایسه آماری میزان ابتلا به بیماریهای مزمن و از کار افتادگی را در میان کارکنان ورزشکار و افرادی که تحرک بدنی بیشتری دارند، کمتر نشان داده است. سپس نتیجه گرفته است که شرکتها میتوانند بخشی از این کاهش هزینه درمانی را به خود فرد برگردانند. به عبارت دیگر سازمان جهانی بهداشت پیشنهاد میکند هر شرکت بخشی را برای سنجش رفتار کارکنان خود تشکیل دهد و برای آنهایی که رفتارهای سالمتری دارند، حق بیمه درمانی کمتری را در نظر بگیرد.
برای مثال، میتوان با تهیه دستگاههای قدمسنج برای همه کارکنان بین آنها یک مسابقه ترتیب داد و برای کسی که روزانه بیشتر از ۱۰ هزار قدم بردارد، تسهیلاتی را در نظر گرفت.
البته غیر از این موارد صرفا اقتصادی، شواهد نشان میدهد که انگیزهها و بهانههای کوچک اما هوشمندانه هم میتوانند مشوق کارکنان باشند.
برای مثال، صنایع میتوانند برای کارمندان فعال خود اردوهای تفریحی ترتیب دهند یا برای خانوادههای آنها در استفاده از امکانات شرکت همچون استخر و زمینهای ورزشی تخفیف و اولویت ویژهای را در نظر بگیرند. حتی میتوان برای فرزندان کارکنان فعال کارت هدیه تهیه کرد. شاید این مشوقها پیشپا افتاده و حتی سادهلوحانه به نظر بیایند اما یک پژوهش آماری در میان ۳۶۵ شرکت آمریکایی در سال ۲۰۰۵ میلادی نشان داده است که این اقدامات به شکل معناداری موجب استمرار برنامههای سلامت محور شده است.شاهـدان زنـدهبا وجود آنکه پروژههای تحقیقاتی توانستهاند سرمایهگذاری برای سلامت کارکنان را سودآور معرفی کنند اما بسیاری از کارشناسان بهداشتی معتقدند چنین نتایجی چندان برای صاحبان صنایع ملموس و واقعی به نظر نمیرسد.
در اینجاست که گزارشهای موردی شرکت و صنایعی که به صورت داوطلبانه برنامههای بهداشتی را به اجرا درآوردهاند بسیار اثرگذارتر از یافتههای پروژههای تحقیقاتی عمل میکند.شرکت محصولات شیمیایی داو
این شرکت برنامههای افزایش فعالیت فیزیکی کارکنان خود را با یک شعار جذاب شروع کرد. این شعار چنین مضمونی داشت: «سلامت بخشی از رقابتهای تجاری داو است!» این شعار به خوبی نشان میدهد که چگونه میتوان سلامت را هم به یکی از متغیرهای سودآوری هر شرکتی تبدیل کرد. با این رویکرد کارمندان مسوولانهتر در طرحهای سلامتمحور شرکت میکنند و از سوی دیگر ارایه تسهیلات بهداشتی از سوی کارفرمایان خود را نوعی سرویسدهی یکطرفه تلقی نخواهند کرد.
برنامه افزایش تحرک بدنی شرکت داو تمامی کارمندان، بازنشستگان و حتی اعضای خانواده کارکنان را دربرمیگرفت.
کمپانی داو برنامه ارتقای سلامت خود را با سه چشمانداز آغاز کرد:
بهبود اوضاع سلامت کارکنان
رساندن شرکت به یک تراز مثبت از هزینه- فایده
دستیاری به ارزشهای کاری متعالی (همچون خلاقیت، صلابت و روحیه بالای همکاری)
همانطور که مشاهده میشود اهداف افزایش تحرک بدنی در شرکت داو بسیار فراتر از منافع صرفا جهانی تعریف شدهاند. همین رویکرد، موفقیت شرکت داو را در اجرای برنامهاش تضمین کرد.سازمان فضانوردی ایالاتمتحده (ناسا)
کمتر کسی را میتوان یافت که با نام «ناسا» آشنا نباشد. نوآوریهای تکنولوژیکی این سازمان معمولا بعد از یک دهه به بازارهای تجاری راه پیدا میکنند اما جالب است بدانید که پیشرو بودن این سازمان در ارتقای سلامت کارکنان خود نیز نمود یافته است. سازمان فضانوردی آمریکا از طریق یک کمیته مرکزی و زیرشاخههای آن شبکه منسجمی را برای تهیه و انتشار راهبردهای توسعه سلامت در فضای کاری خود به راه انداخته است. این سازمان برای درگیر کردن محققان، تکنیسینها و کارگردان خود به طور متناوب کمپینهای گوناگونی را ترتیب میدهد و اجرای آن را به کار گروههای مختلف واگذار میکند. برخی از اقدامات ناسا برای ساختن محیط کاری سالمتر به قرار زیر است:
«اضافه کردن انتخابهای غذایی سالمتر به منوی کافه تریاهای سازمان، طراحی ساختمانهای جدید با در نظر گرفتن امکان تحرک بدنی بیشتر، اصلاح ساختمانهای اداری قدیمی با گنجاندن اتاق نرمش در هر طبقه، نصب دستگاههای ورزشی و فراهم آوردن امکان استحمام در محیط کار ، تشکیل کار گروهی متشکل از تمامی ردههای کاری برای طراحی پیامهای هوشمند بهداشتی. » مثلا در پاگرد هر طبقه پوسترهایی نصب شده است که ارایه چند آمار جذاب و یک فلش راهنمای بزرگ همه افراد را به استفاده از راهپله به جای آسانسور دعوت میکند .بانک CGD
سایکسوجرالدو دپوزیتو یا همان (CGD) نام یک بانک معروف پرتغالی است. مقر اصلی این بانک در لیسبون است و با شعبات بینالمللی خود در مجموع ۲۰۰ هزار کارمند دارد. تیم سلامت حرفهای این بانک از سال ۲۰۰۵ میلادی برنامه همهجانبهای را برای ایجاد یک شبکه اجتماعی میان کارکنان خود تدارک دیده است. این برنامه که برنامه اصلاح تغذیه (نفر به نفر) نام گرفته است با شیوههای گوناگونی به اصلاح الگوی تغذیهای کارمندان خود میپردازد. مثلا همه کارکنان در برنامه ماهانه خود یک وقت ملاقات مصوب با کارشناسان تغذیه اداره دارند. از سوی دیگر در وبسایت این بانک یک شبکه اجتماعی اینترنتی طراحی شده است که کارمندان CGD از سراسر دنیا تجربیات خود را در مورد نحوه اصلاح رژیمغذایی با بقیه در میان میگذارند. علاوه بر این آخرین خبرها و برنامههای تغذیهای به همراه جدول کاملی از میزان کالری منوی غذایی رستورانهای اداره در آن گنجانده شده است. سلفسرویسهای مجموعه بانکهای زنجیرهای CGD هم در این چند سال تغییرات زیادی کردهاند. مثلا دکوراسیون داخلی سلفسرویسها از یک فضای خشک و اداری با میزهای طویل غذاخوری به محیطی آرامشبخش با گلدان فراوان، درختچههای طبیعی و آبنماهای زیبا تبدیل شده است. محیطی که در ساعتهای ارایه غذا موسیقی ملایمی نیز در آن پخش میشود. به غیر از این تغییرات محیطی کارشناسان تغذیه بانک منوی غذایی هفتگی را نیز به کل متحول کردهاند. آنها کوشیدهاند غذاهای سالمتر را جایگزین بخشی از منوی لذیذ و البته پرخطر فعلی نمایند. البته آنها به فکر عکسالعمل کارکنان هم بودهاند و با ترفندهای گوناگونی طعم محصولات آبپز خود را بهبود بخشیده و بر جذابیت ظاهری آنها افزودهاند. علاوه بر این مدیریت بانک چند نوبت در هفته به صورت رایگان ماست و سبزیجات را به برنامه غذایی کارکنان خود اضافه کرده است. همچنین به صورت پلکانی یک جدول تخفیف ویژه براساس میزان سالم بودن غذای انتخاب طراحی شده است که کارمندان به خرید محصولات سالمتر ترغیب شوند.
نتیجه خیرهکننده برنامه (نفر به نفر) آن بوده است که بعد از گذشت سه سال تمامی شرکتکنندگان در این طرح چه مرد و چه زن توانستهاند وزن خود را کاهش دهند، هر چند میزان کاهش وزن در مردان بیشتر بودهاست
salamatiran